http://mohammadhosain.ParsiBlog.com | ||
چقدر این صحرا آشناست! این صحرایی نیست که برادرم پشت و پناهم را شهید کردند؟! این همان صحرایی نیست که برادر زاده ی عزیزم را با تیر سه شعبه به گلویش شهید کردند و برادرش که به میدان رفته بود را هم؟! این همان رودی نیست که عباسم رفته بود از آن آب بیاورد؟! این تپه همان تپه ای نیست که من در آنجا پرپر شدن حسین را دیدم؟! از آن واقعه چهل روز می گذرد وآن داغ تا وقتی که مهدی بیاید من را خمیده نگه می دارد. محمد حسین صیاد (نویسنده ی ده ساله) [ سه شنبه 97/8/8 ] [ 2:25 عصر ] [ محمد حسین صیاد ]
[ نظرات () ]
روزی آشفته بودم، خسته، بیمار آمدم به حرمت مرا کنی تیمار هر لحظه با تو بودم در حرم که ناگهان قلب من شد گرفتار گرفتار پنجره فولادت شدم آقا گرفتار حرم یک سردار سعی می کردم آدم بدی نباشم و همین طور می کردم از گناه فرار می ترسم بی تو در جای بدی بیفتم در یک ناکجا آباد می ترسم بی تو بیفتم در نار آقا جان من گنبدت را می خواهم، ضریحت را ما را بطلب، ما را هم به بهشتت بیار محمد حسین صیاد؛ شاعر 9 ساله 4 مرداد 97؛ میلاد امام رضا (علیه السلام)
[ چهارشنبه 97/5/3 ] [ 1:22 صبح ] [ محمد حسین صیاد ]
[ نظرات () ]
آدم دلش میخواد بشینه یه روز تموم این رتبه بندی رو تماشا کنه! برد شیرینی بود پیروزی بر تیم فوتبال مراکش و این صدرنشینی موقتی هم باشه، خیلی شیرینه. إن شاء الله همیشه ایران اسلامی صدرنشین باشه. [ شنبه 97/3/26 ] [ 5:26 عصر ] [ محمد حسین صیاد ]
[ نظرات () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |