سلااام آقا محمدحسين گل!
خوبي ايشالله خاله؟
ببخشيداا.. اين مدت كلا خيلي كم اومدم نت... هروقت هم اومدم برا يه كار خاص بوده!
ممنووون كه اومده بودي وبلاگم چندبار!
آررره عمه شدم! 8/7/88
اسمشم رضاست!
يه پسر دستهگل مثل خودته!
خيلي حس قشنگيه عمه شدن!
................................................................................
در مورد حرم آقا گفتي...
راستش من خودم خيلي اعتقاد دارم به اينكه «كعبه يك سنگ نشانيست كه ره گم نكني....» يعني به اين كه مهم اون ارتباطه كه برقرار بشه... از كجا فرقي نميكنه.
خودم خييييييلي وقته قسمت نشده برم... يعني حدود 7سال و خوردهاي!!
اصلا يادم نمياد چه شكليه! گاهي وقتا كه خيلي دلم هواي اونجا رو ميكنه، گريهم ميگيره كه چرا حتي نميدونم چه شكليه كه تو ذهنم تصور كنم اونجام!
ولي خب... همونجور كه گفتم، شايد به ضريح اهل بيت هم چسبيده باشي ولي چون دلت اونجا نيست بهت توجه نكنن... و برعكس!
شيريني عمه شدنم دعا باشه براي اينكه بليط گيرتون بياد! خوبه؟
ولي اگه ايشالله رفتي سلام مخصوص خاله زهرهرم برسون.
حق نگهدارت...