سلام پسر گلم
درشت ننوشته بودي که عذر بخواهي...
من را ياد خاطرات کودکيم انداختي که وقتي بابا دعاي الهم اني اسئلک ...بسمک العظيم العظم را بعد از نماز ميخواند روي پايش مي نشستمو گوش ميدادم. هر وقت هم يادش مي رفت مي گفتم بابا دعاي عمه اعظم را بخوان!( اسم عمه من اعظم بود)
يادش مي افتم که دعاي کميل را شبهاي جمعه از پدرم ياد گرفتم.
ياد نماز شب که آنرا هم. يادش بخير اولين نماز شبم را توي 7-8 سالگي خواندم.آنهم اختياري و نه زورکي!
انشالله بزرگ ميشوي و وقتي داري بابا ميشوي خاطراتت را مثل من مرور ميکني.
قربان گل پسر خودمان
سلام خاله جون
خوبي گلم ؟
تزت رو خوندم خيلي عالي بود ديگه به ما سر نميزني قهر کردي؟
ياعلي
من صبورم اما:بي دليل از قفس كهنه ي شب مي ترسمبي دليل از همه ي تيرگي تلخ غروب و چراغي كه تورا،از شب متروك دلم دور كند،مي ترسم...من صبورم اما...آه...اين بغض گران صبر نمي داند چيست.
سلام
خدا حفظش کنه
سلام عمو جون...
آفرين به شما که اين همه پسر خوبي هستي.
صد آفرين به پدرو مادرت که اينقدر پدر و مادر خوبي هستن.
اميدوارم هميشه زير سايه پدر ومادر بزرگوارت به انجام فرائض ديني مشغول باشي.
خداحافظ عمو جون.
((((((حسن آقا سلام.احسنت به اين متن زيبا و آموزنده.التماس دعا ياعلي)))))))
سلام پسر عموي خوبم... من هنوز اول راهم و مهر خوردنم ياد نگرفتم... ولي انشاالله منم يه روز به جايي برسم که عاشق نماز ودعا خوندن و عبادت بشم... از طرف مجتبي!!!!
چقدر خوشحال شدم وقتي اينو خوندم...
عالي بود :)
دست استاد راهنماتم درد نکنه.
در پناه آقا ...