سلام پسر گلم
درشت ننوشته بودي که عذر بخواهي...
من را ياد خاطرات کودکيم انداختي که وقتي بابا دعاي الهم اني اسئلک ...بسمک العظيم العظم را بعد از نماز ميخواند روي پايش مي نشستمو گوش ميدادم. هر وقت هم يادش مي رفت مي گفتم بابا دعاي عمه اعظم را بخوان!( اسم عمه من اعظم بود)
يادش مي افتم که دعاي کميل را شبهاي جمعه از پدرم ياد گرفتم.
ياد نماز شب که آنرا هم. يادش بخير اولين نماز شبم را توي 7-8 سالگي خواندم.آنهم اختياري و نه زورکي!
انشالله بزرگ ميشوي و وقتي داري بابا ميشوي خاطراتت را مثل من مرور ميکني.
قربان گل پسر خودمان